۱۳۹۰ بهمن ۱۵, شنبه

(اسامی مردم بلوچ (بلوچی ناماں




 (بلوچی ناماں ( اسامی مردم بلوچ 
هدف از گرد آوری این مجموعه
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
هدف از گرد آوری این مجموعه گرامیداشت حداقل بخشی از فرهنگ شفاهی

ملت بلوچ است . این مجموعه میتواند کاربرد بسیار و سیعی داشته باشد .

علاوه بر اینکه میتوان از این مجموعه دهها اسم بسیار عزیز و پر معنی را

برگزید ، این مجموعه علاوه بر آشنایی دوستان با اسامی مردم بلوچ ،

میتواند از سوی نویسندگان بلوچ و خصوصا" دوستانی که به داستان نویسی

بلوچی علاقه دارند ، وسیعا" مورد استفاده قرار گیرد و بجای اسامی نامانوس

دیگران ، در داستانهای خویش از اسامی فوق استفاده نمایند . همچنین شعرا ،

نویسندگان و مبارزین بلوچ و ... میتوانند از این مجموعه نام مستعار یا

تخلص جالبی برای خود انتخاب نمایند . برای شرکت ها یا برنامه های خویش

نامی برای برنامه یا شرکت خویش بر گزینند و ...

ملتی که قصد زنده ماندن دارد ، باید بر افتخارات و جنبه های

ارزشمند فرهنگ ، زبان ، تاریخ و هستی خود ببالد . هرکدام از این اسامی

بخشی از هستی زبانی و مادی ملت پر افتخار و دلیر بلوچ است . ملتی که

تاریخ چند هزار ساله اش با همه تحریفات رقیبانش ، گواهی معصومیت ،

وفاداری ، صداقت آن بوده و میباشد . تاریخی که اکثر صفحات آن مایه

افتخار و مباهات تک تک اندیشمندان و فرهنگدوستان بلوچ است . اگر این

مجموعه بتواند کمکی هر چند ناچیز به چند دوست عزیز و گرانمایه گردد ،

نشانه آن است که این کوشش ، تلاشی مفید بوده است .

مجموعه حاضر و یک پیشنهاد :
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
بدون شک اسامی رایج بلوچی که هنوز از رونق نیفتاده اند ، بسیار

بیشتر از مجموعه حاضر و چه بسا چند برابر این مجموعه باشند . این مجموعه

، مقدمه و سر آغازی برای یک تلاش وسیعتر و گسترده تر میتواند باشد و هر

تلاشی مقدمه ای برای کاوشی وسیعتر ، عمیقتر و همه جانبه تر است. شاید

کاستی های این مجموعه بر ناکاستی هایش فزون باشد، اما چاره چیست ؟ تلاش و

تداوم تلاش .
از اینرو پیشنهاد میکنم که در تداوم همین مجموعه ، روشهای ساختن

اسامی نیز بررسی شوند ؛ تا بتوان از واژه های بلوچی و صفات مثبت و ...

اسم مرکب و یا اسم ساده ساخت . بطور مثال ما واژه « وَدار »wadaar به

مفهوم « انتظار» را در بلوچی داریم که با افزودن « یـگ» به آن « وداریگ »

به مفهوم « منتظر » بدست می آید . بر همین اساس به کلمه « بند » band به

معنی زندان « یگ » افزوده و « بندیگ » بمعنی زندانی و اسیر حاصل شده است

و در مقابل « آزات » بمعنی آزاد رایج است . بر همین اساس ما میتوانیم به

واژه هایی مثل « پـَهـر» به مفهوم فخر ، « یگ » را بیفزاییم و « پهریگ »

به معنی سرفراز و « مفتخر » را بدست آوریم .« پهریگ » و یا امثال آنها

میتوانند وارد دنیای تکامل یافته اسامی بلوچی شوند و چنین قواعدی در

بلوچی بسیارند که میبایست آنها را جُست و بر روی آنها کار کرد .

لهجه های بلوچی و اسامی :
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
لهجه های بلوچی ، بنابر وسعت خاک بلوچستان در درجه اول و گستردگی

تنوع شیوه های معیشتی تولید و جغرافیای آنها ، بسیار متنوع و گوناگون است

که از لحاظ سبکی به چند گروه تقسیم شده اند . در اینجا لهجه ها به

خودی خود مورد بحث ما نیستند ، بلکه آنچه مورد بحث است چگونگی تلفظ پاره

ای از کلمات که حالت اسمی دارند میباشد . در لهجه های مختلف میتوان گفت
که اسامی کمابیش یکسان هستند .
در مناطق شهری اسامی عربی و فارسی بیشتر متداول شده اند ، اما در

مناطق عشایری و مردمان کوچ نشین و آنانی که در اشکال بدوی زندگی میکنند ،

میتوان گفت ، که اسامی یکسان هستند . بطور مثال مردم مناطق سرحد و خصوصا"

چادر نشینان گمشادزهی ، بیشتر از اسامی ای استفاده میکنند که آنها در

مناطق مری و بگٹی که دارای زندگی ایلی میباشند ، رواج دارند و این اسامی

، اسامی بوته های خوشبو ، گیاهان دارویی ، سبزی های خوردنی ، حیوانات قوی

، درختان مقاوم و پر ثمر و ... را در بر میگیرد .

در پاره ای از موارد این اسامی بر اساس خصلت های لهجه هایشان

اندکی متفاوت تلفظ میشوند مثل : « کوٹور » ، « گِیشّر» و « بیبگر » در

بلوچستان غربی و « کونٹور » و « گِیشّتر» و « بیبرگ » در لهجه مری بگٹی

است . همچنین در پاره ای از موارد به اسامی ای برخورد میکنیم که فقص در

بین یک ایل و قبیله مورد استفاده میگیرد و این تا حدودی بر میگردد به

اعتقادات و طرز فکر و یا ویژگی فکری همان افراد . مثلا" اسم « گرک »

بمعنی « گرگ » فقط در لهجه مری -بگٹی روی مردها گذاشته شده است . اسم «

گرکی » در لهجه گمشادزهی ها کاربرد دارد که « گرکی » نام نوعی تفنگ شکاری

است که مردها را نیز با این نام نامگذاری کرده اند .

نکته ای که در اینجا میخواهم یادآور شوم اینست که خصوصا" دوستانی

که در مناطق کوهستانی و در مجاورت مردم چادرنشین زندگی میکنند ، به ثبت

نام های آنها اقدام نمایند . چرا که بنا بر خصلت عمومی ای که در بین مردم

بلوچ رایج است ، آنها عمدتا" نام های نیاکان ، پدران و مادران خویش را

بعد از وفات آنها ، روی پسران و دختران خویش میگذارند . از اینرو با توجه

به دورتر بودن آنها از زندگی شهری و « مُد » هار زبانی ، اسمی و ... که

هرکدام میخواهند گوی سبقت را از دیگری بربایند ، از یکسو و از سوی دیگر

بخاطر گرامیداشت این مردم از نیاکان خویش ، اسامی خالص تر بلوچی ، در بین

این مردم هنوز مروج است . نکته دیگری که در همین رابطه قابل دقت است ،

جمع آوری نام های بلوچی از قبایل بگٹی و مری که دارای خصوصیات کهن و

سابق تر خود با زندگی بدوی و ایلی‌ هستند ، حایز اهمیت ویژه میباشد . این

امر از یکطرف به فهم اسامی و درک خود زبان بلوچی کمک میکند و از طرفی

دیگر طبیعت بکر اسمی و زبانی این گروه در غنامندی زبان و ساختار اسمی ما

، ذخیره های حایز اهمیتی دارد . من در اینجا بطور آگاهانه تلفظ های

گوناگون یک اسم را در لهجه های مختلف تا حد امکان آورده ام .


علامت تصغیری در اسامی بلوچی و استثنائات :
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
در زبان بلوچی عموما" علامت تصغیری« ok-» یا « ـُـک » میباشد . مثل

: « رگام ragam » و « رگامـُـک ragamok » ، « پـُـلّ poll »و «

پـُلـّــُک pollok » و ... که در آخر واژه نام و یا صفت میچسبد . البته

در نام هایی که از زبان های دیگر وارد بلوچی شده اند ، و یا با ترکیب

کلمات بلوچی بوجود آمده اند ، این قاعده شکل دیگری بخود میگیرد . مثلا"

به نام های زیر توجه نمایید : دادمحمد ، درمحمد ، عید محمد و ... که حالت

تصغیری آنها : دادک ، دُرک ، عیدک و ... میشود .

در نام های غیر بلوچی که یک کلمه بوده و ساده میباشند و در بین

بلوچها شایعند همچون حسن و حسین و ...همان قاعده زبان بلوچی رایج بوده و

برای آنها صادق است با اضافه کردن ـُک تصغیری به حسنُک و حسینُک تبدیل

میشوند( چون در بلوچی حرف « ح » وجود ندارد ؛ « ه » تلفظ میشود ) .

البته استثناها وجود دارند و شامل این قاعده نمیشوند مثل نام «



دُرُّک » یا « جام دُرُّک »بلوچی . این « دُرُّک » عبارت از دو بخش

میباشد و آن عبارت از « دو + رُک » است که شمشیر دو رخ در بلوچی چنین

نامیده شده و تا هم اکنون این واژه در بین مردم مری و بگٹی مصطلح است . «

دُرّک » همچنین میتواند از واژه « دُرّ » بمعنی گوشواره بر گرفته شده

باشد که واژه « دُرُ » و « دُرّ و چُلنب » در سراسر بلوچستان تا هم اکنون

مصطلح میباشند و « دُرُّک » در این مورد نیز به معنی گوشواره طلائی و پر

ارزش معنا میابد . و این واژه به هیچ وجه مخفف شده « درمحمد » نمیباشد .

( جام « دُرّک» از شاعران دربار کلات بلوچستان بوده است که با همه

بیسوادی خویش دارای طبعی بس ظریف و حساس داشته است که بخشی از اشعارش در

کتاب « درین » ( رنگین کمان ) توسط بشیر احمد بلوچ از پژوهشگران بلوچ

گرد آوری شده است که توسط « آکادمی بلوچی » به زیور طبع رسیده اند ) .

البته اگر اسم جنبه صفتی داشته باشد ، باید « ی » نسبی صفتی آن حذف

تا نام بدست آمده و سپس « ـُک » تصغیری به آن اضافه شود تا حالت تصغیری

بخود بگیرد . مثال : « زری » یا « زربی بی » چنانچه « ی » یا بی بی

برداشته شود ، همان « زر » باقی میماند و هنگامیکه « ــُـک » را به آن

بیفزاییم « زرُک » بدست می آید . همچنین شکل دیگری که میتوان به آنها

حالت تصغیری داد ، افزودن پسوند « اُک » غلیظ تر به خود این کلمات میباشد

مثل « نورا » و « نورا اُک »و ... همچنین علامت تصغیری دوستانه و خودمانی

نیز در بلوچی وجود دارد که بیانگر دوست داشتن و محبت آمیز بودن مخاطب از

سوی خطاب کننده است . این علامت علاوه بر لحن محبت آمیز گوینده پسوند «
لـُک » میباشد . مثل : « دلبود » و « دلبودَلـُـک » و ...
نام هایی که حرف آخر آنها « الف » میباشد خواه بلوچی و خواه غیر

بلوچی ، الف پایانی آنها حذف و سپس « ــُک » به آنها افزوده میشود مثل :

دُرّا _ دُرّک ، رضا _ رضک و ... البته شاید نام « رضا » بلوچی همان «

رزا » باشد که از واژه « رَز » که بوته ای با دانه های معطر و خوشبوست که

حتی در پخت و پز برنج از آن استفاده میشود ،و یا شاید از واژه « رزان »

به معنی « ظرف » گرفته شده است که به این ترتیب « رزا » و « رزان » از

نام های کهن بلوچی میباشد که توسط کاتبان « بیسواد » به صورت « رضا » ثبت

شده اند . البته این قبیل اسامی را همچنین میتوان با افزودن « اُک » به

حالت تصغیری در آورد .و « درا اُک » و « رزا اُک » اشتباه نیستند و حذف

« الف » پایانی آنها الزاما" ضرورتی ندارد .


اسامی زبان بلوچی ( چند اسم و چند نکته )
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
املای غلط و اشتباه بعضی از اسامی :

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

از آنجا که کاتبان و کسانیکه به ثبت موالید و نامنویسی یا به صدور

شناسنامه افراد اقدام مینمایند ، از اطلاعات فرهنگی و زبانی ملت بلوچ بی

بهره اند و حتی بسیاری از نویسندگان تاریخ ، به این بی اطلاعی توجهی

ننموده اند ، بسیاری از اسامی و نام های بلوچی را با املای غلط نوشته و

مینویسند . برای نمونه :

« سوبان » و میر سوبان را عموما" « سبحان » و میر سبحان نوشته و

ثبت کرده اند . در صورتی که « سوب » به معنی « پیروز » و فتح واژه ای

بلوچی است و « سوبان » جمع « سوب » بوده و « سوبان » با همان معنی خویش

یعنی « فاتح » و پیروز هدف بوده و میباشد نه « سبحان » که شاید یک در

هزار بلوچها با آن آشنایی دارند .

مثالی دیگر : « شـَپـی » به معنی « شب » و شبانه از اسامی مردانه

بلوچی است که کاتبین بیسواد آنرا « شفیع » و « محمد شفیع » نوشته و « ثبت

» مینمایند تا سواد و دانش خود را به رخ مردم بلوچ بکشند .

« لـَـلاّ » به معنی « فرمانده » از واژه «‌ لـَـلاّیگ » یا «

لـَـلاّتن » گرفته شد است . که آنرا « لعل محمد » و « لعل خان » نوشته و
ثبت کرده اند .
اکثر بلوچها هنگام مراجعه به دفاتر ثبت و اسناد ، هنگامیکه اسم

مورد نظر خود را میگویند ، کاتبان و منشی های اداری نام های آنها را به «

شکل »؟ « ادبی و رسمی » ؟ یعنی آنچنان که خود میخواهند ، یادداشت

مینمایند . در صورتیکه از هیچ لحاظ آنان دارای چنین « حقی » نبوده و

نیستند . اگر فردی نام فرزندش را « شپی » بگذارد و به آنها « شپی » بگوید

آنها فورا" آنرا به عنوان محمد شفیع یا شفیع محمد نوشته و به ثبت

میرسانند . اگر « دُرّک » با شد بنام درمحمد ، اگر « دوستین » باشد بنام

دوست محمد ، اگر « جانی » یا « جانگل » باشد بنام جان محمد ، اگر « سَؤل

» و « سَؤلـُک » باشد بنام صالح و محمد صالح به « ثبت » میرسانند ! و ...

در مورد « شپی » و « دُرّک » و وجه تسمیه آنها در بالا کلماتی عرض شد .

مفهوم واژه « دوستین » به معنی « محبوب » ، « دوست داشته شده » و « به دل

برو » است را بطه آنرا با « دوست محمد » کسی میتواند نشان دهد ؟

« جانی » یا « جانگل » به معنی « دلبر » و « جانم » است آیا با

« جان محمد » کدام وجه مشترک دارد ؟ « سَؤل » در بلوچی درخت سرو را گویند

و « سَؤلـُک » گوینده ی خردی درخت سرو است( سرو کوچک ) . آیا رابطه ای

بین « سَؤل » و « صالح » و صالح محمد » کسی میتواند بیابد ؟ و ...

باید صریحا" به لحن اعتراض گفت و تاکید نمود که این میرزا بنویس

های ثبت احوال و صادر کنندگان شناسنامه ها بوده اند که بیشترین نقش را در

عربی و فارسی کردن اسامی بلوچ ها و محو اسامی چه بسا زیباتر زبان بلوچی _

برای بلوچها _ شده اند . ( در اینجا باید از تلاش های دوست گرامی ام رحمت

شستونی برای شناساندن اسامی و مشخصات بلوچی یاد آوری نمایم که در خور

تمجید است اما متاسفانه وی نیز در « لیست شماره یک خویش بنام « اسامی

زنان بلوچ 1 » دچار این لغزش فاحش شده اند ) .

در چنین مواردی میتوان به کاتب و منشی ثبت احوال اعتراض کرد و

خواهان تصحیح دیکته نام مورد نظر خود شد . باید اعتراف کرد که این جعلیات

تا حد پذیرش خود ما نیز رایج شده اند . برای دوری جستن از چنین اشتباهات

نا آگاهانه ای ، کار بر روی اسامی بلوچی و زبان بلوچی ، تا سطح خود آگاهی

و آگاهی اجتماعی ضروری است .
کار تحقیقی بر شواهد و ادله استوار است ، از اینرو کار بر روی

اسامی بلوچی ، کاری پر تلاش و با هدف باید باشد؛ بسیاری از سو تفاهمات

میبایست با بردباری کاویده و روشن شوند . از اینرو بسیاری از اسامی مشترک

ما و زبانهای دیگر ، الزاما" به معنی به عاریت گرفتن این اسامی از

زبانهای فوق نیست . برای نمونه : « رامینramyn » بلوچی و « رامین ramein»

فارسی. « رامین » بلوچی از واژه « رام » گرفته شده است و به معنی « رام »

شده و هموزن « هامین » بلوچی است که فصل برداشت خرماست . « شمس » و «

شمسی » اسامی مشابه « شمس » عربی به معنی خورشید میباشند . در صورتیکه «

شمس » و « شمسی » از واژه « شمس » بلوچی به معنی « شانس » و بخت ماخوذ

شده اند . « سَپر » بلوچی نیز به صورت « صفر » عربی ثبت شده است . در

صورتیکه « سپر » و « مساپر » هر دو بلوچی بوده که با زبان فارسی مشترک

بوده و در فارسی به شکل « سفر » و « مسافر » نوشته میشوند .


تو ضیح و تشکر :

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

بعد از انتشار بخش بالای این نوشته یادداشتی از جانب دوست

دانشمندم رحمت جان شستونی دریافت داشتم که حاوی نکات جالبی بود که آنرا

ضمن تشکر از ایشان به اطلاع دیگر دوستان میرسانم . مکتوب و یادداشت رحمت

جان چنین است :

«

واجهئین برات کریم جان و رسانه "پهره" ، با درود !

در نوشته روشنگرانه ات نکات جالبی در رابطه با نامهای بلوچی و منشا و

مبداء شان ذکر نموده اید. در قسمتی از نوشته تان، شما لطف نموده و اشاره

ای نیز به لیست اسامی "بلوچی نام و نشان" کرده اید. آن لیست بیش حدود دو

دهه پیش (21 سال قبل) به همت دوست گرامی دیگری (واجه احمد شستونی) و

همیاری بنده تهیه شد که پس از مدتها من ابتدا آن را برای "بلوچی کلچر"

فرستادم و در آنجا در چندین مرحله حدود سال 2001 منتشر شد و بسیاری

علاقمندان دیگر منجمله رادیو بلوچی و دیگران نیز آن را منتشر کردند.

همانگونه که در وبلاگ "بلوچی نام و نشان" نیز اشاره شده است، مبحث نامها

و نشانهای بلوچی بسیار گسترده است . علاوه بر واجه گربنی ، تنی چند از

دوستداران زبان و ادب بلوچی همچون واجه بدل خان و واجه عظیم شه بخش

و چند تن از پژوهشگران و دانشجویان بلوچ در بلوچستان نیز به این امر

پرداخته اند. طی سالهای اخیر ایمیلهای زیادی حاوی انتقادات ارزنده و

پیشنهادات آموزنده و پربهایی برای "بلوچی نام و نشان" ارسال شده که در

انتشار دوباره اسامی مد نظر گرفته خواهند شد. نمونه دوم با توضیحات

بیشتری هم اکنون در دست تهیه است و امیدوارم بتوانم تا پایان سال 2010 آن

را در "بلوچی نام و نشان" و دیگر رسانه های بلوچی و غیر بلوچی علاقمند به

زبان، ادب و فرهنگ بلوچی منتشر کنم.

بلوچی نام و نشان: http://balochinames.blogspot.com
وشنام بات ات!
شمئ شستونی بلوچ»

دوست ارجمندم از زحمات پژوهشگران خوب بلوچ از جمله از تلاش دکتر

عظیم شه بخش و استاد بدل خان بلوچ و « چند نفر از دانشجویان بلوچ در

بلوچستان » برای معرفی دستمایه های فرهنگ شفاهی مردم بلوچ یاد آوری نموده

است . با اینکه من کارهای آنها در این مورد را ندیده ام و متاسفانه برای

اولین بار از یاداشت رحمت جان از این مسئله آگاه شدم ، اما با اینهمه

میگویم که جای بسی خوشوقتی است که تنی چند از فرزانگان بلوچ به امر معرفی

دستمایه های شفاهی فرهنگ ملت بلوچ اقدام کرده اند . همچنین از اینکه مطلع

شدم که شخص ایشان به تحقیقاتشان در این مورد ادامه داده و در آینده نتیجه

تحقیقات خود را ارائه خواهند داد خرسند و شادمانم . به امید موفقیت هرچه

بیشتر ایشان و دیگر دوستان در این رابطه .اسامی مذکر و مونث در زبان

بلوچی :

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

در بلوچی قاعده ای خاص که اسامی زنانه و مردانه را از هم تفکیک کند

، وجود ندارد و حتی پاره ای از اسامی هم برای مرد و هم برای زن اطلاق

میشوند . مثل : الماس ، ریهان ، هان جان و ... و در پاره ای موارد اسامی

مردان و زنان بسیار نزدیک به هم هستند . مثل : مراد ( مردانه _ م ) و

مرادی یا مراد بی بی ( زنانه _ ز ) ، دُرّا ( م ) و دُرّی یا در بی بی (

ز ) شمس ( م ) ، شمسی یا شمس بی بی ( ز ) . سـَمـّو ( م ) و سمّی ( ز )،

سَؤل ( م ) ، سَؤلی ( ز ) ، هان ( م ) و هانی ( ز ) و ...

از اینرو اسامی مذکر و مونث در زبان بلوچی نشانه و گرامر جدا از هم

ندارند . فقط در موارد خاصی اسم بخودی خود گویای مذکر یا مونث میباشد .

مثلا" هنگامیکه « پسوند » یا « پیشوند » « بی بی » در اول یا آخر اسمی

آمده باشد ، گویای جنس مونث میباشد و یا هنگامیکه کلمه « شاه » و یا «

هان » در اول و آخر اسمی آمده باشد ، اکثرا" بر مرد بودن نام دلالت

مینماید . پاره ای از اسامی مثل : « شه بی بی » ، « شهبانُک » ، « شهناز

» ، « هانگل » ، « هان بی بی » ، « هان جان » و ... اسامی مونث هستند که

از این قاعده مستثنی میباشند . البته « هان جان » همانطور که گفته شد بر

مردان نیز نامگذاری شده است .

پسوند و پیشوند دیگری که چنین مفهومی را تداعی و بیان نماید ،

همانا پسوند و پیشوند « واجه » ، « بانو » و « بانُک » میباشند که « بانو

» و « بانُک » گویای مونث بودن و دلالت بر زنانه بودن اسم مینماید و «

واجه » گویای مرد بودن اسم یا مخاطب است .« بی بی » در زبان بلوچی و

چگونگی کاربرد آن :
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
« بی بی » در زبان بلوچی به معنی مادر کلان ، زن مهتر ، زن نجیب

و محترم است این « بی بی » را ما میتوانیم به شکل مشخص منی « بی بی » و «

منی بَلـّـُک » بکار ببریم تا افاده مادر کلان را بنماید . اما « بی بی

» غیر از مورد فوق به دوشکل پسوندی و پیشوندی نیز کاربرد دارد . در شکل

پسوندی آن همانا معنی معنی خانم و خاتون را میرساند . مثل « بهت بی بی »

، « مهر بی بی » و « گل بی بی » که شبیه آبجی خانم ، زهرا خانم و ... در

زبان فارسی هستند . با این تفاوت که در بلوچی بصورت بخشی از خود اسم

درآمده اند .بطوری که واژه های آبجی و زهرا در فارسی کاربرد مستقل هم

دارند ؛ اما واژه های « بهت » ، « مهر » ، « گل » و ...بسیار به ندرت اگر

کاربرد داشته باشند و میتوان گفت کاربرد ندارند . از اینرو لازم است تا

این اسامی به شکل فوق ثبت و نوشته شوند و کاربرد آن چندان محدود نیست .اما « بی بی » پیشوندی و مشخصات آن :

« بی بی » پیشوندی جزیی از خود نام نیست .بعبارتی دیگر « بی بی »

فقط در شرایط استثنایی میتواند در اول اسمی و فقط به صورت پیشوندی آورده

شود . یعنی « بی بی » نمیتواند در اول اسامی دختران بلوچ و در مدارک ثبت
و شناسایی آورده شود .
« بی بی » پیشوندی در زبان بلوچی نشانه فخر ، افتخار ، بزرگی ، شان

، منزلت و جایگاه زن مشخص در جامعه است . بعبارتی دیگر به هر کسی اطلاق

نمیشود . از اینرو واژه « بی بی » اگر در اول اسمی آمده باشد ، این نشانه

کهولت سن و افتخاری ( همچون دیپلم افتخاری ) فرد است و گر نه هیچ نامی

در زبان بلوچی نمیتواند با « بی بی » در ابتدای آن ، در مدارک ثبت و

نوشته شود . « بی بی ناز » و « بی بی گل » که در جایی آنرا دیدم ( رجوع

شود به نوشته احمد و رحمت شستونی : « اسامی زنان بلوچ 1 » ) اشتباه و

صحیح آنها « ناز بی بی » و « گل بی بی » است . در همینجا جا دارد تا

یادآوری نمایم که اسامی مردم بلوچ اکثرا" دو مرحله ای بوده اند . یعنی در

کودکی و نوجوانی بیک نام و در جوانی و بلوغ _ خصوصا" هنگام ازدواج و بعد

از آن _ بنام دیگر یا نام کامل خطاب شده اند . در پاره ای موارد این

اسامی ،1- اسامی تصغیری 2- و نام کامل بوده اند و در پاره ای موارد دو

نام مختلف بوده اند . برای مثال : چنانچه فردی حتی در شناسنامه اش « « زر

بی بی » باشد ، حد اقل تا سن نوجوانی به نامهای « زری » ، « زرجان » و «

زرک » مورد خطاب قرار میگیرد سپس به هنگام نوجوانی و جوانی بنام کاملش «

زربی بی » مورد خطاب قرار میگیرد . در واقع سن فرد به سن « انتخاب » کردن

و انتخاب شدن رسیده و واجد حقوق « کامل » و احترام مساوی گردیده است .

مختصری در باره « بانو » ، « بانـُک » و « بانور »:
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
در زبان بلوچی « بانو » و « بانک » بیک مفهوم استعمال میشوند .

واژه « بانو » bano ونه بانوbanoo ی فارسی ، در ساحات شمالی بلوچستان

غربی ، سیستان و نیمروز مروج است . یعنی در لهجه های سرحدی ( رخشانی ) و

سراوانی ، اکثرا" پسوند اسامی زنانه به « بانو »‌ختم میشوند ، و « بانو »

مصطلح است و « بانـُکّ baanokk » در مقابل « واجه waajah»مردانه می آید

که صفت ملکی است همچون «‌ لوگ بانـُکّ » ( صاحب خانه _زن ) و « لوگ واجه

» ( صاحبخانه _ مرد ) ؛ یا « بے بانـُکّ » ( بی صاحب _ زن ) و « بے واجه
» ( بی صاحب _ مرد ) .
اما در لهجه مکرانی میتوان گفت که بطور عموم از واژه « بانـُک »

برای هر دو مورد استفاده میشود . بنابر این استفاده از هر دو پسوند فوق

( بانو و بانُک ) در بلوچی صحیح بوده و هر دو بلوچی میباشند . شاهد این

مدعا همانا کلمه « بانور baanor » بمعنی عروس میباشد که از همین ریشه و

خانواده « بانو » بلوچی میباشد . واژه های « سالونک » و « بانور »(

داماد و عروس ) واژه هایی بلوچی میباشند که در کل لهجه های بلوچی یکسان

بکار برده میشود و « بانورُک » بمعنی عروسک دختر و « سالونکـُک » بمعنی

عروسک پسر از همین کلمات مشتق شده اند.« خاتون » ، « هاتون » یا « آتون

»:
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
« خاتون » در فرهنگ لغات فارسی بعنوان واژه ای ایرانی یا فارسی

محسوب میشود . هرچند در بعضی از لغتنامه های فارسی ( از جمله فرهنگ لغت

دهخدا ) و لغتنامه های ترکی بعنوان ترکی ثبت و نوشته شده است ، کثرت

کاربرد این واژه در گروه زبانهای ایرانی ( فارسی ، کردی ، بلوچی و ... )

استعمال آن در لهجه های مختلف این زبانها ،بیشتر به وابسته بودن این لغت

به زبانهای ایرانی دارد . در لهجه های سرحدی ، سراوانی ، مکرانی و دیگر

لهجه های بلوچی میتوان گفت که عموما" در این لهجه ها به دو شکل بکار

میرود 1- « آتون » 2- « هاتون » . یعنی شکل بلوچی این کلمه و یا تلفظ آن

در بین بلوچها از قرار فوق است . در بعضی از اسامی بلوچی بصورت پسوندی

نیز بکار میرود چون : « دُرّاتون » و « دُرهاتون » . فقط در لهجه مردم

مری و بگٹی ، ڈیره غازیخان و ڈیره اسماعیل خان بطور محدود « خاتون »گفته

میشود.یعنی اکثریت مردم همین مناطق نیز از تلفظ « هاتون » استفاده میکنند

. با کمال تاسف باید گفت که در نوشته دوستان دانشمندم رحمت شستونی و احمد

جان آنرا فقط به شکل « خاتون » فارسی ثبت و آورده اند که شاید تحت تاثیر

« ادبیات رسمی » میرزا بنویس های آشنا به زبان فارسی باشد . البته آشنایی

بیشتر با دانش زبانشناسی و ساختار زبان های گروه ایرانی میتواند چنین

اشتباهاتی را به حداقل برساند .

این اشتباهات البته مختص بلوچ ها و بلوچی نمیباشند و در زبان های

دیگر نیز کمابیش رایج بوده و وجود دارند . نمونه بسیار بارز آن کلمه «

معنی » عربی (!) است که از عربی وارد زبانهای فارسی ( دری ، تاجیکی ) ،

بلوچی ، کردی و ... شده است . در صورتیکه بنابر سنگنوشته های باستانی «

اوستا » . « پهلوی » ، در متون باستانی بکرات واژه « مانا » نوشته و بکار

برده شده است و همین کلمه « مانا » تا امروز در اکثر قریب به اتفاق لهجه

های بلوچی ، کردی ، و حتی فارسی با همین تلفظ تا زمان حاضر وجود دارد و

بکار برده میشود . علاوه بر این ها همین واژه بصورت mean » » تا زمان

حاضر در زبان انگلیسی » و بعضی از زبانهای گروه لاتین که ریشه مشترکی

با زبانهای هند و اروپایی ( که گروه ایرانی جزو این شاخه بحساب می آید )
دارند ؛ بکار میرود .
به احتمال قوی یا احتمال قریب به یقین واژه « مانا » وارد زبان

عربی شده و به شکل « معنی » درآمده یعنی شکل عربی بخود گرفته و همین آقا

یا خانم « معنی » با سر و شکل قیافه سیدی و عربی خود ، دوباره به حضور

غیر عربها آمده و بر « مانا » ی دهاتی ، غیر ادبی و « غیر اداری » ،

نیشخند میزند . به احتمال قوی واژه « زُلم » نیز دچار همین سرنوشت شده و

به « ظلم » تبدیل شده است . چرا که تا هم اکنون واژه « زلم » برای مثال

در زبان روسی که از سلسله زبانهای « سلاویانسکی » که از شاخه زبانهای

اروپایی است ، به اشکال « ایزلُم излом » و « زلوی злой » وجود دارد که

معنی اولی در زبان روسی شکست ، ویرانی ، ستم و ... است و دومی نیز به

معنای خشمگین ، مُستبد ، و ظالم است . آیا این واژه ها با کلمه « زُِلم

» بیچاره ما که به شکل « ظلم » در آورده شده و بر او « ظلم » روا رفته

است ، از یک ریشه هستند یا نه ؟اسامی غیر بلوچی در زبان بلوچی :
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
اسامی غیر بلوچی در زبان بلوچی را میتوان به دو گروه ساده و مرکب

تقسیم کرد . گروه ساده عبارت از اسامی ای میشود که خود یک کلمه هستند و

ترکیبی ندارند . همانند : مریم ، شعبان ، رحمت ، رحیم ، کریم ، رمضان ،

موسی ، آمنه ، رابعه و ... و گروه مرکب که از دو و یا چند ترکیب ساخته

شده اند . مثل : غلامرسول ، محمد حسن ، الله بخش یا الله بکش ، محمد نبی

، علی داد ، برکت الله ، ماه لقا ، ابوالحسن ، عبدالرحمن ، داد الله و

... این ترکیبها میتواند از یک زبان و یا دو زبان مختلف باشد . اما در

ماهیت امر تغییری نمیدهد . چنانچه حرفی غیر بلوچی در اسمی یافت شود ،

میتوان گفت غیر بلوچی است ( ث ، ح ، ذ ، ف ، ق ، ص ، ض ، ط ، ظ ، ع ، غ )

. البته میتوان گفت که « خ » و « ف » در بعضی از لهجه های بلوچی بکار

میروند و تلفظ میشوند و در لهجه های شمال شرقی بلوچستان حروف « غ » و «

ث » نیز استعمال میشوند که در زمان حاضر در حال نابودی و انقراض هستند .

در پاره ای از اسامی مثل « منیر » « ارشد » ، کریم و ... البته هیچ حرف

غیر بلوچی و جود ندارد ، از اینرو شناخت بیشتری لازم است .

در اینجا یک نکته کوتاه را یاد آوری مینمایم که چنانچه در

ابتدای اسمی و یا انتهای آن پیشوند و یا پسوند : ابول ، عبدل ، محمد ،

رسول ، الله ، علی ، بیگم ، بیگ و... یافت شود ، آن اسامی عربی ، هندی ،

مغولی و یا ترکی میباشند و یا ریشه در همان زبانها دارند .Balochi nams



نوشته شده توسط خسرو ملازهی ,کریم بلوچ - تـَهـل 

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر