۱۳۹۰ اسفند ۵, جمعه

پیام سالیانه دبیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی زبان مادری


یک بار نلسون ماندللا گفت: «اگر با کسی به زبانی حرف بزنید که آن را می‌فهمد، سخن به ذهنش وارد می‌شود، اما اگر شما با او به زبان خودش حرف بزنید، حرفتان به دل او وارد می‌شود.» زبان اندیشه و احساس ما ارزشمندترین دارایی ماست.



 چندزبانگی روش ما در تضمین کیفیت آموزش برای همه، در افزایش فراگیری آن و در مبارزه با بی‌سوادی است. بنای گفتمانی ویژه برای احترام به زبان‌ها مطرح شده‌است. هر نمایشی از یک زندگی بهتر، هر هدف پیشرفت با لغاتی خاص برای انتقال آن به زندگی و مکالمات در زبان بیان می‌شود. زبان‌ها همان‌هایی هستند که ما هستیم؛ ما خودمان را با حفظ آن‌ها حفاظت می‌کنیم.

یونسکو روز بین‌المللی زبان مادری را برای دوازده سال جشن گرفته است و اکنون نیروی خود را در جهت حفظ چندگانگی زبانی جمع کرده‌است. سیزدهمین جشن به چندزبانگی برای فراگیر شدن آموزش حصر شده‌است. تأثیر کار محققان و سیاست‌های چندزبانگی، مردم را در درک شهودی اینکه چندگانگی زبانی دست یافتن به اهداف پیشرفت و آموزش را شتاب می‌دهد، یاری بخشیده‌است. استفاده از زبان مادری در مدارس تدبیر قدرتمندی علیه بی‌سوادی است. چالش کنونی در دست‌یافتن به این هدف در کلاس‌های درس است. توده‌های جمعیتی محروم، مانند انسان‌های بومی، معمولا آن‌هایی هستند که زبان مادری آن‌ها به وسیله‌ی سیستم آموزشی نادیده گرفته شده‌است. اجازه دادن به آن‌ها برای تحصیل به زبان مادریشان از سال‌های ابتدایی زندگی و سپس به زبان ملی، رسمی یا زبان‌های دیگر باعث افزایش برابری و فراگیری اجتماعی می‌شود.

هفته‌ی آموزش شناور یونسکو نشان داده‌است که استفاده از تکنولوژی موبایل در آموزش وسیله‌ای عالی برای ترقی آموزش فراگیر است. این فناوری‌ها در ترکیب با چندزبانگی، میدان عمل ما را دوچندان می‌کند. بیایید تا از بیشترین ظرفیت آن‌ها استفاده کنیم. نسل ما با داشتن رسانه‌های ارتباطی و عرصه عمومی جهان‌شمول جدید بر پایه‌ی اینترنت، فقر زبان‌ها را تحمل نمی‌کند.

تنوع زبانی میراث مشترک ماست. میراثی شکننده است. نزدیک به بیش از نیمی از شش هزار زبان متداول در جهان می‌تواند تا انتهای این قرن نابود شود. اطلس جهانی زبان‌های در خطر یونسکو نمودار عملکرد برای این مبارزه است. محو زبان مدنیت را تضعیف می‌کند. این یک عقب‌گرد در دفاع از حقوق هر کس برای شنیده شدن، آموختن و ارتباط برقرار کردن است. به علاوه، هر زبانی میراثی فرهنگی در خود دارد که تنوع خلاقمان را افزایش می‌دهد. تنوع فرهنگی به اندازه‌ی تنوع زیستی اهمیت دارد. این دو به شدت مرتبط هستند. بعضی زبان‌های مردم بومی حاوی اطلاعاتی درمورد تنوع زیستی و مدیریت اکوسیستم است. این پتانسیل زبانی میراثی برای توسعه‌ی پایدار و شایسته برای به اشتراک گذاشته شدن است. یونسکو همچنین قصد پررنگ کردن این پیام در کنفرانس ملل متحد در مورد توسعه‌ی پایدار در ریودوژانیرو دارد.

سندیت زبان‌ها به تمام آن‌هایی است که به آن زبان‌ها تکلم می‌کنند و برای حفظ‌شان گرد هم می‌آیند. یونسکو آن‌ها را ستایش می‌کند و به آن‌ها اطمینان می‌دهد که به هنگام تنظیم شدن سیاست‌های توسعه، آموزش و هم‌گرایی اجتماعی صدای آن‌ها شنیده شدهاست. چندزبانگی منبعی زنده است؛ بیایید از آن برای نفع همگی‌مان استفاده کنیم.

ایرینا بوکووا، یونسکو، ۲۱ فوریه ۲۰۱۲

منبع:

ترجمه از نشریه "اؤیرنجی"؛ نشریه دانشجویان آذربایجانی دانشگاه صنعتی امیرکبیر

۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

کتاب : تحقیقی در امثال و حکم زبان بلوچی


کتاب "تحقیقی در امثال و حکم بلوچی" نوشته دُرمحمد کرد در سال ۱۳۸۹ توسط نشر افکار با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه در ۳۶۰ صفحه منتشر شد.

زبان دُر بیانں بلوچی منی منی باندات همیش و مروچی منی
شوهاز

نویسنده در مقدمه به تعریف مثل، یا بتل در بلوچی، می پردازد. جایگاه مثل در فرهنگ بلوچی، نحوه کاربرد، ریشه و خاستگاه آنها موضوعی است که در مقدمه با آنها اشاره شده است. "ضرب‌المثل فشرده‌ی مختصر خرد و تعقل یک نژاد هستند".
بتل
مثل به عنوان یکی از عناصر فرهنگ جامعه نشانگر تعالی فکری و زبانی آن جامعه است. اختصار و ایجاز دو خصیصه مهم مثل در همه زبان‌ها است. فرهنگ بلوچی چون مدت‌ها نمود نوشتار نداشته‌ است،نتوانسته است ضرب‌المثل‌ها و امثال حکم خود را جمع‌آوری و منتشر کند. استفاده از مثل یا بتل نشانه‌ای از تعالی معنوی و فکری یک زبان و فرهنگ مربوط آن است. چون آن فرهنگ و زبان مربوط به آن توانسته در کوتاه‌ترین فرم ممکن پیامی عمیق فلسفی، ادبی، اخلاقی را به مخاطب انتقال دهد و تاثیرگذار باشد.
روش
در این کتاب امثال و حکم بر اساس الفبا فهرست‌بندی شده‌اند. مثل‌هایی که در آن وجود دارند همانگونه که درُمحمد کرد در مقدمه آورده است بادو گویش سرحدی و مکرانی بلوچی بیان شده‌اند. غالب نوشتار به گویش سرحدی بوده که ناشی از تاثیر گویش خود نویسنده است.
این اثر تحقیقی حاصل کار چندین ساله نویسنده در تحقیق میدانی و کتابخانه‌ای است. همانگونه که پیشتر اشاره شد چون زبان بلوچی دارای دایره‌المعارف امثال و حکم مدونی نبوده است محقق عملا باید به گفتار مردم و "پیران‌زمانه" مراجع می کرد تا بتواند آنها را جمع‌آوری کند. در زبان بلوچی اشعار ملافاضل یکی از منابع گنجینه امثال حکم آن زبان است.
در نگارش مثل‌ها به زبان بلوچی از رسم‌الخط معرفی شده توسط سیدظهورشاه هاشمی استفاده شده است. برخی واژگان عاریتی فارسی نیز با رسم‌الخط فارسی نوشته شده‌اند. در این کتاب برای تلفظ از جدول ابداعی مرحوم استاد اشرف سربازی استفاده شده است. این گونه آوانگاری مثل‌ها کمی خواندن را دشوار و ارجاع علمی به آن را مخدوش کرده‌است. بهتر بود برای آوانگاری مثل‌ها از الفبای آوانگاری بین المللی استفاده می شد. چون این نوع آوانگاری مورد استفاده در کتاب یک قرارداد ابداعی است و چندان در آوانویسی مستند نمی باشد.
سرایی پر شه دشمن ءَ بیت گهتر انت شه آیی که هالی بیت.
معنی: خانه پر از دشمن از خانه خالی بهتر است. (تاکید بر زندگی اجتماعی).
Seraae por sha doshemen aa bit gehter ent sha Aaey ke Haali bit.
این کتاب اثری ماندگار در ادبیات بلوچستان است. جمع‌آوری و تبین فلسفه هر مثل کمک شایانی به نشر و حفظ فرهنگ اصیل خواهد کرد. هر چند نویسنده بنا بر مصالحی بسیاری از توضیحات و حواشی درباره مثل‌ها را حذف کرده است،اما همین چند خط بخشی از پیام مثل را می رسانند. این کتاب را می توان به عنوان یک مرجع و یک منبع آموختن ادبیات، فرهنگ، فلسفه و جهان بینی مردم بلوچ به حساب آورد.
درباره نویسنده
دُر محمد کرد در سال ۱۳۲۹ در دهستان سنگان متولد شد . تحصیلات ابتدایی را در دبستانی در سنگان که همزمان با اولین دبستان در شهر خاش افتتاح شد بود گذراند . تحصیلات متوسطه را در مدارس خاش و زاهدان به پایان رساند و در سال ۱۳۵۱ به استخدام آموزش و پرورش در آمد. وی در سال ۶۵ پس از بازگشایی دانشگاهها بعد از انقلاب فرهنگی توانست تحصیلات اش را در رشته ادبیات فارسی به اتمام رساند. کرد از سال ۷۳ شروع به جمع آوری ضرب المثلهای بلوچی نمود و توانسته بسیاری از امثال و حکم رایج در منطقه سرحد و مکران را جمع آوری نماید.


Source: http://mostafadaneshvar.com

زبان مادری، وحدت ملی و هویت ایرانی فرج سرکوهی, نویسنده و روزنامه‌نگار


بدل شدن فارسی به تنها زبان آموزشی در سراسر کشور حق آموزش به زبان های مادری گوناگون و رایج در ایران را نفی می کند.

ایران، کشوری چند زبانه
حقوق برابر همه زبان ها در کشورهای چند زبانه ای چون ایران، حق آموزش به زبان مادری برای همه شهروندان و به رسمیت شناختن همه زبان ها در این گونه کشورها را برخی گامی مهم به سوی تبعیض زدائی، دموکراسی و تحقق حقوق بشر می دانند و برخی گامی مهم به سوی تجزیه طلبی و شکستن هویت و وحدت ملی.
بر بستر همین اختلاف نظرها است که «روز جهانی زبان مادری» از بعد فرهنگی خود فراتر رفته و ابعادی سیاسی واجتماعی می یابد.
سازمان یونسکو در نوامبر ۱۹۹۸ پیشنهاد نماینده بنگلادش را برای تعیین روزی به عنوان «روز زبان مادری» تصویب و این سازمان، و به دنبال آن سازمان ملل، روز ۲۱ فوریه ، دوم اسفندماه، را «روز جهانی زبان مادری» نامگذاری کردند.
«حفظ همه زبان ها چون میراث مشترک بشری»، «حقوق برابر همه زبان ها در یک کشور»، «حق آموزش به زبان مادری»، « تاسیس و گسترش رسانه ها و نظام آموزشی چند زبانه» و «از میان برداشتن تبعیض زبانی» از هدف های این نامگذاری است.
اسناد سازمان ملل «رنگارنگی زبان ها را در کره خاکی نشانه ای از غنای فرهنگی» و «همه زبان ها را میراث مشترک بشری» دانسته و بر «حفظ زبان هائی که با خطر نابودی و فراموشی رو به رو هستند» و «دفاع از حق زبان هائی که متکلمان بدان ها در کشورخود در اقلیت» بوده و زبان مسلط بدان ها تحمیل می شود، تاکید می کنند.
این اسناد از همه دولت ها می خواهند تا تنوع زبانی را در کشورهای خود به رسمیت شناخته و زمینه را برای حق برابر زبان ها در همه زمینه ها، از جمله آموزش به زبان مادری، فراهم کنند.
در بند دوم بیانیه سال ۱۹۹۲ سازمان ملل در باره «حقوق اقلیت های زبانی، ملی، قومی، مذهبی و زبانی» بر «حق برابر همگانی اجرای مراسم مذهبی و آئین های فرهنگی» و «حق همگانی به ‌کار‌بردن زبان مادری در حوزه‌های خصوصی و همگانی» تاکید شده و «کنوانسیون پایه ‌ای حمایت از اقلیت‌های ملی اتحادیه اروپا»، که در نوامبر ۱۹۹۴ تصویب شد، «حق» به کارگیری«زبان‌های اقلیت را در زندگی خصوصی و عمومی» از حقوق «سلب نشدنی بشر» می داند.
تنوع زبانی، ماندگار یا رو به زوال؟
"نیمی از ۶ هزار زبانی که مردم جهان بدان سخن می گویند در حال نابودی است"
یونسکو
کم رنگ شدن مرزهای ملی و گرایش به تاسیس اتحادیه های منطقه ای در عصر جهانی شدن و فرآیندهای حاصل از انقلاب ارتباطات مرزهای زبانی را نیز به تدریج کم رنگ می کنند و برخی زبان های کوچک به سود زبان های بزرگ محو می شوند.
سیاست تحمیل زبان رسمی بر دیگر زبان ها در کشورهای چند زبانه نیز به نابودی یا رشد نایافتگی زبان های غیررسمی منجر می شوند.
بر اساس گزارش های یونسکو «نیمی از ۶ هزار زبانی که مردم جهان بدان سخن می گویند در حال نابودی است» ،« حدود ۳۰۰۰ زبان به طور جدی در معرض نابودی قرار داشته و شمار گویندگان برخی زبان ها به کم تر از ده هزار نفر و در مواردی به کم تر از هزار نفر تقلیل یافته است
آموزش به زبان مادری و افت تحصیلی
در حالی که برخی متخصصان عصب شناسی از به کارگیری اصطلاح «زبان مادری» اکراه داشته و اصطلاح «زبان اول» را ترجیح می دهند، اغلب متخصصان آموزش و پرورش معتقدند که آموزش کودکان «دستکم تا ۱۰ سالگی باید به زبان مادری باشد
بر اساس پژوهش های کارشناسی، در نظام های آموزشی تک زبانه چون ایران، کودکانی که زبان مادری آنان، چون زبان فارسی، به زبان رسمی و زبان آموزشی بدل شده است، در نخستین سال های مدرسه نه زبانی تازه که خواندن و نوشتن زبان مادری خود را می آموزند اما کودکانی که زبان مادری آنان زبان رسمی و زبان آموزشی نیست، با یکی از بزرگ ترین تبعیض ها و نابرابری های زندگی خود رو به رو شده و باید زبانی نو و تازه را فراگیرند و هم از این روی در همان نخستین سال های تحصیل، در مقایسه با کودکان متکلم به زبان رسمی و زبان آموزشی، به عقب ماندگی تحصیلی محکوم می شوند.
به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ایران«اکثریت ۵ میلیون دانش آموزانی «که «در ۸ سال گذشته در امتحانات مردود شده‌اند» کودکانی هستند که« زبان فارسی زبان مادری آن ها نیست».
ایران، زبان فارسی و وحدت ملی
اسناد تاریخی اما نشان می دهند که مجموعه ژئوپولیتیکی که در گذشته و اکنون ایران تلقی می شده است، همواره کشوری چند زبانه بوده است
ایران کشوری چند زبانه است اما مخالفان حقوق برابر زبان ها در ایران، زبان فارسی را زبان «رسمی»، «ملی» و از «مولفه های اصلی هویت ایرانی» و «وحدت ملی» تلقی می کنند.
از این منظر آموزش به زبان های مادری گوناگون، رسانه های چند زبانه و نوشتن اسناد رسمی و اداری به زبان های رایج در هر منطقه زمینه تجزیه طلبی را فراهم می کند.
اسناد تاریخی اما نشان می دهند که مجموعه ژئوپولیتیکی که در گذشته و اکنون ایران تلقی می شده است، همواره کشوری چند زبانه بوده و زبان های پهلوی کهن، پهلوی میانه و فارسی دری، شاخصه تعلق به این مجموعه و مولفه ملیت و هویت ایرانی تلقی نشده و گویندگان به زبان های ترکی، بلوچی، کردی و ترکمنی ساکن در ایران، به رغم تفاوت زبانی، خود را ایرانی تلقی کرده و می کنند.
در بسیاری از کشورهای جهان چون هند، سوئیس، اسپانیا و بلژیک نیز زبان واحد، شاخصه و مولفه هویت و وحدت ملی نیست. کشورهای چند زبانه چون سوئیس نیز، به رغم حق برابر همه زبان ها، هویت و وحدت ملی خود را حفظ کرده اند.
حق برابر همه زبان، در کشورهای چند زبانه ای که از نعمت دموکراسی برخوردارند، نه منشاء اختلاف و سرکوب یا تجزیه و جدائی طلبی که بستری است بارور برای غنا، ارتقاء و تبادل خلاق فرهنگی.
زبان مادری یا زبان رسمی؟
از حدود دو قرن پس از اسلام زبان فارسی دری به زبان اداری و زبان ادبی ایران بدل شد و شکل گیری مدارس نوین در ایران با بدل شدن زبان فارسی دری به زبان آموزشی در سراسر کشور همراه بود.
ایدئولوژی رسمی حکومت به دوران پهلوی اول، که مدارس مدرن را به سراسر کشور گسترش داد، بر «احیاء عظمت شاهنشاهی کهن ایرانی» بنا شده بود و هم از این روی زبان فارسی نه فقط به عنوان زبان رسمی و اداری، که به عنوان تنها زبان مجاز نهادهای آموزشی، رسانه ها و انتشارات تعیین و دیگر زبان های موجود در ایران از حق آموزش و انتشار و در نتیجه از حق رشد و ارتقاء محروم شدند.
آموزش به زبان مادری در کشوری چند زبانه چون ایران چندان آسان نیست و به امکانات آموزشی و مالی، برنامه ریزی علمی و بهره گیری از تجربه های موفق مشابه در کشورهای دیگر جهان نیازمند است
پهلوی دوم نیز سیاست رضا شاه را در این عرصه دنبال کرد هرچند بر اساس آمار رسمی، مجموع غیرفارسی زبان های ایرانی از منظر شمار بر فارسی زبانان بیشی دارند.
به دوران های پهلوی اول و دوم متکلمان به زبان های غیر فارسی، به بهانه حفظ وحدت و یکپارچگی کشور، از حقوق مساوی با فارسی زبانان محروم شدند. این محرومیت به معنای محروم کردن گروهی از شهروندان غیر فارسی زبان از حقوق فرهنگی خود، نابرابری شهروندان و تبعیض بین آنان تلقی و به واکنش های گاه افراطی و منفی در هر دو سو منجر شد..
چند تجربه تاریخی در ایران نشان داد که تبعیض زبانی، فرهنگی، دینی و عقیدتی بین شهروندان یک کشور، وحدت ملی را کاهش داده و اعتراض به آن از حوزه زبان و فرهنگ به حوزه سیاست عبور و در فضای مناسب به بحران های سیاسی کمک می کنند.
زبان مادری و دموکراسی
آموزش به زبان مادری در کشوری چند زبانه چون ایران چندان آسان نیست و به امکانات آموزشی و مالی، برنامه ریزی علمی و بهره گیری از تجربه های موفق مشابه در کشورهای دیگر جهان نیازمند است.
تجربه های موفق آموزش به زبان مادری در کشورهای چند زبانه جهان نشان می دهند که تحقق این طرح در ساختاری که در آن همه قدرت ها در دولت مرکزی متمرکز است، عملی نبوده و گام هائی چون آموزش به زبان مادری، بدل شدن رسانه های تک زبانه به رسانه های چند زبانه و نوشتن مکاتبات و اسناد اداری به زبان رایج هر منطقه و زبان رسمی با دموکراسی و تقسیم و توزیع قدرت سیاسی پیوندی تنگاتنگ دارند.
جمهوری اسلامی و زبان مادری
در اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است
بر اساس اصل ۱۶ همین قانون «زبان عربی» « پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه باید در همه کلاس ها و در همه رشته‏ها تدریس شود.».
"زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است"

اصل پانزدهم قانون اساسی ایران
اصل ۱۵ قانون اساسی چند زبانه بودن ایران را می پذیرد، اما زبان فارسی را زبان رسمی، اداری و آموزشی سراسر کشور اعلام کرده و «استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان فارسی» را « آزاد» می داند.
در ایران کنونی انتشار کتاب و نشریه به زبان های غیر فارسی ممنوع نیست و ساعت هائی از برنامه های رسانه های جمعی دولتی نیز به زبان های غیر فارسی اختصاص یافته است.
اما الزام به فارسی بودن کتاب های آموزشی و بدل شدن فارسی به تنها زبان آموزشی در سراسر کشور حق آموزش به زبان های مادری گوناگون و رایج در ایران را نفی می کند.
الزام به نوشتن «اسناد و مکاتبات و متون رسمی» به زبان فارسی نیز زبان فارسی را، حتی در مناطقی که اکثریت ساکنان آن به زبانی دیگر سخن می گویند، به مقام زبان اداری سراسر کشور برمی کشد.
بخشی از اصل ۱۵ قانون اساسی در باره «تدریس ادبیات زبان های غیر فارسی در مدارس» نیز تا کنون نه در «مدارس» که در برخی دانشگاه ها اجرا شده است هر چند اجرای کامل و سراسری آن نیز به نابرابری بین زبان ها پایان نداده و به تحقق حق آموزش به زبان مادری منجر نمی شود.
مساله زبان مادری در ایران، به دلیل پیوند با مسائل سیاسی و تجربه های تاریخی، مبحثی حساس است اما حساسیت این مبحث از حق برابر همه شهروندان یک کشور، و از جمله از حق برابر شهروندان در آموزش به زبان مادری، نمی کاهد و تحقق اسناد سازمان ملل در این باره می تواند به عاملی موثر در نهادینه شدن دموکراسی در ایران بدل شود.

Source: http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/02/120221_l20_l10_fs_mother_tongue.shtml